"من می خواهم 10 پوند وزن خود را از دست بدهم."

"من می خواهم یک شریک پیدا کنم."

"امسال سیگار کشیدن را ترک می کنم."

"من می خواهم یک مادر خوب باشم."

بشر همیشه اهدافی را برای خود تعیین می کند. در حالی که دستیابی به آنها برای او بسیار دشوار است. تلاش برای رسیدن به هدف ممکن است دشوار باشد وقتی احساس می کنیم در حال درجا زدن هستیم یا  به اندازه که دوست داریم پیشرفت نکرده ایم. وقتی این اتفاق می افتد ما چند گزینه داریم: 1) ما می توانیم از ادامه تلاش برای رسیدن به هدف خودداری كنیم ("به هر حال این برای من مهم نبود") ، 2) می توانیم خودمان را به بهانه کمبود ها توجیه کنیم ("اگر فقط اراده بیشتری داشتم  ، می توانستم وزن خود را کاهش دهم یا سیگار را ترک کنم.) ، 3) ما می توانیم دیگران را مقصر بدانیم ("همه همکار های من کاری انجام میدهند که من دیده نشوم") ، 4) یا می توانیم قدمی برداریم و درباره ارزشهای خود و آنچه برای ما مهم است فکر کنید. ما غالباً موفقیت را در رسیدن به اهداف میبینیم ، اما تعریف دیگری از موفقیت را در نظر نمی گیریم،  و آن تعریف : زندگی کردن در هر لحظه مطابق با ارزشهایتان می باشد .

وقتی در مورد این فکر می کنیم که چگونه می خواهیم زندگی خود را بگذرانیم ، روی ارزشها تمرکز می کنیم. ارزش ها مانند قطب نما هستند که ما را در یک جهت دلخواه حفظ می کنند و با اهداف تفاوت دارند. ارزش ها روشی خاص هستند که قصد دارید توسط آن به اهداف خود برسید. . مسئولیت پذیری یک ارزش است.( داشتن یک خانه یک هدف است). شما می توانید هر روز با یک رفتار مسئولانه درگیر شوید که ممکن است منجر به دستیابی به هدف شما شود و زندگی خود را حتی پس از رسیدن به هدف ادامه دهید.همه ما توسط ارزش ها اداره می شویم.ارزشها عبارتند از اینکه: چگونه دنیا را می بینیم ، آنچه را که مهم می دانیم و آنچه را باور داریم. ارزش ها اساس رویکرد ما به زندگی را تشکیل می دهند! ارزش ها احساس عمیقی و مداوم در زندگی ما ایجاد می کنند. ارزش ها در لحظه حال وجود دارند.اما اهداف، چیزهایی هستند که می خواهیم به آنها برسیم یا انجام دهیم. اهداف در آینده هستند و در حال حاضر نمی توان به آنها دست یافت. اهداف نتایج ملموس هستند که ما می توانیم در جهت دستیابی به آنها تلاش کنیم و پس از اتمام آنها به سمت اهداف جدید حرکت کنیم. در واقع وقتی در مورد هدف‌ها صحبت می‌کنیم، منظورمان چیزهایی است که می‌خواهیم به دست بیاوریم؛ ولی زمانی که از ارزش‌ها حرف می‌زنیم، منظورمان این است که می‌خواهیم چگونه رفتاری از خودمان در مسیر دستیابی به اهدافمان نشان بدهیم. ارزش‌ها در مورد چگونه رفتار کردن شما صحبت می‌کنند، چه در زمانی که به هدف‌های خود رسیده‌اید و شرایط، ایدئال است و چه زمانی که به هدف خود دست پیدا نمی‌کنید و شرایط آن‌طور که می‌خواهید نیست.

اهدافی که از ارزش ها سرچشمه می گیرند ذاتاً معنی دار تر هستند و احتمالاً بیشتر از موارد انتخاب شده به دست می آیند ، زیرا فکر می کنید باید روی آنها تمرکز کنید. هدف از کاهش وزن را در نظر بگیرید. پشت این هدف چیست؟ آیا به این دلیل است که برای شما تناسب اندام یا مراقبت از خود بسیار مهم هست یا دلیل شما به چالش کشیدن خودتان است؟ یا دلیل این امر این است که عکس های روی مجلات موجود در فروشگاه باعث می شوند احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید؟ درک ارزش پشت سر یک هدف به شما امکان می دهد در هر لحظه متناسب با آنچه تعیین کرده اید انتخاب کنید و درگیر رفتارهایی شوید که برای شما مهم است. وقتی هدف فاقد ارزشی در پشت آن باشد ،در آن زمان تنها معیار موفقیت برای شما رسیدن به آن هدف است.

سفر موفقیت  با یک قدم آغاز می شود: شناسایی ارزش های شخصی شما. ارزشهای شخصی شما اعتقادات اصلی و اصول هدایتگر شما هستند. آنها نقشهای شما را در زندگی روزمره شکل می دهند. آنها علایق و احساسات شما را رنگ می کنند و افکار و سخنان شما را قاب می کنند. در اصل ، ارزشهای شما قطب نما است که به شما در تصمیم گیری و انتخاب کمک می کند.

شناسایی ارزش های شخصی شما به شما در برنامه ریزی کمک می کند:

• اهداف دانشگاهی شما
• اهداف شغلی شما
• اهداف مالی شما
• چگونه وقت خود را سپری کرده و مدیریت کنید
• چگونه پول خود را خرج و مدیریت می کنید

ارزش ها چیزهایی هستند که شما فکر می کنید در نحوه زندگی و کار اساساً مهم هستند. آنها نحوه تعامل شما با دیگران را شکل می دهند. آنها اولویت های شما را تعیین می کنند (خواه در مورد آن آگاه باشید یا نه) و آنها انتخاب هایی را که می کنید شکل می دهند. آنها معیارهایی هستند که شما توسط آنها قضاوت می کنید و آنها همچنین معیارهایی هستند که توسط دیگران قضاوت می شوید.

هنگامی که اقدامات شما با ارزشهای شما مطابقت دارد ، حتی اگر نتیجه آن انتخاب ها مثبت نباشد ، از انتخاب هایی که انجام می دهید احساس خوبی خواهید داشت. وقتی برخی از اقدامات یا تصمیمات با ارزشهای شما مطابقت ندارند ، احساس تضاد و پشیمانی می کنید.

 ارزش های اصلی خود را  بررسی کنید که آیا این سه معیار را دارد:

1. پس از توجه و تفکر ، آزادانه از بین گزینه های دیگر انتخاب شده است.
2. با ارزش ، گرامی و گرانبها به حساب می آید و در صورت لزوم مورد تأیید عمومی قرار می گیرد.
3. این عمل به طور مداوم انجام می شود ، برای دیگران الگوبرداری می شود و حتی در صورت بروز عواقب آن نیز پیگیری می شود.

چرا ارزشهای اصلی خود را پیدا کنیم؟

در واقع درک قدرت و اهمیت ارزشهای اصلی بسیار مهم است. آنها پایه و اساس شما به عنوان یک شخص هستند و اقدامات و تصمیمات شما را راهنمایی می کنند. هر چه پایه و اساس قوی تر باشد ، توانایی شما در تبدیل شدن به شخصیتی بهتر و بزرگتر بیشتر خواهد بود 

 چگونه می توانیم درک کنیم که برای چه چیزی ارزش قایل هستیم؟

برای اینکار تصور کنید جشن تولد 80 سالگی شماست و همه افرادی که دوستشان دارید در آنجا حضور دارند . دوست دارید افراد حاضر چگونه از شما تعریف کنند؟ - آنها چه چیزی در مورد شما می گویند که باعث میشه حس خوبی پیدا کنید ، آنها چگونه درباره نقشی که در زندگی آنها بازی کرده اید صحبت می کنند. آیا آنها شما را به عنوان یک رئیس مؤمن ، دلگرم کننده و سخت کوش توصیف می کنند؟ به عنوان یک دوست معتبر ، دلسوز و محترم؟ به عنوان یک پدر و مادر دلسوز ، دوست داشتنی و پشتیبان؟ به عنوان یک فرد دارای روحیه آزاد ماجراجویانه ، خلاق و کنجکاو؟ با یافتن این پاسخ ها می توانید با ارزش های خود در زندگی آشنا شوید .

روش های دیگر برای شناسایی ارزش هایتان

بدانید که دقیقا چه میخواهید

«وقتی از نردبان ترقی بالا می روید، مراقب باشید که نردبان را به دیواری مناسب تکیه داده باشید.» بسیاری از اشخاص به سختی تلاش می کنند تا به هدفهای خود برسند، اما در پایان روز به این نتیجه میرسند که ازتلاش خود شادمان نیستند و موفقیت قابل توجهی به دست نیاورده اند. میپرسند:«یعنی همه ی تلاشمان همین بود؟» این زمانی اتفاق می افتد که موفقیت بیرونی هماهنگ با ارزشهای درونی شما نیست. اجازه ندهید این اتفاق برای شما بیفتد.

سقراط میگفت:«زندگی امتحان نشده ارزش زیستن را ندارد.» این موضوعی است که در مورد ارزشهای شما صدق میکند. شفاف سازی ارزشها کاری است که ضمن حرکت به جلو انجام میدهید. باید هر از گاهی متوقف شوید و از خود بپرسید:« ارزشهای من در این مورد خاص کدامند؟»

به حس خود اعتماد کنید

اعتماد به خود پایه و اساس رسیدن به بزرگی و عظمت است. اعتماد به خود حاصل گوش دادن به شم خویشتن است. این شم صدای ارام و ملایمی است که در درون شما وجود دارد. مردان و زنان وقتی به ندای درون خود گوش میدهند و باور میکنند از ناحیه قدرتهای بالاتر و متعالی تر راهنمایی میشوند، راه عظمت را می پیمایند.

زندگی همراه با ارزشهای راستین راه اصلی منتهی به اعتماد به نفس، حرمت نفس و غرور و افتخار شخصی است. در واقع، تمام مسائل انسانی اگر به ارزشهای خود برگردیم، حل و فصل می شوند. هرگاه به شکلی احساس استرس کردید، به درون خود نگاه کنید و بپرسید:« در چه موارد و زمینه هایی ارزشهای خود را رعایت نکرده ام؟»

رفتار گذشته خود را برسی کنید

قبل از هر چیز ، میتوانید به گذشته خود نگاه کنید.در گذشته و در زیر فشار چگونه رفتار کرده اید؟ وقتی مجبور به انتخاب بودید،درباره زمان و پول خود چه انتخابی کردید؟ این جوابها ارزشهای غالب شما را مشخص می سازند.

چه عاملی  است که  به  شما  احساس  مهم  بودن میدهد؟ چه عاملی به شما احساس غرور و افتخار میدهد؟ در گذشته زندگی خود چه موفقیتی به دست آورده اید که به شما بیشترین احساس افتخار و رضایت خاطر را داده است؟ این سوالات راهنمای مفیدی هستند که ارزشهای راستین شما را نشان می دهند.

به ندای دلتان توجه کنید

میل دلی شما کدام است؟ آن چیست در اعماق وجود شما که بیش از هر عامل دیگری میخواهید همان بشوید؟ آن چیست که میخواهید در زندگی به آن برسید؟

وقتی حضور نداری ،می خواهید دیگران شما با چه کلماتی توصیف کنند؟ دوست دارید به هنگام مراسم  خاکسپاری شما ،دیگران درباره تان چه بگویند؟ دوست دارید افراد خانواده ،دوستان و بستگان چگونه شما را به خاطر بیاورند؟ دوست دارید مردم درباره شما چه بگویند ؟

امروز از چه شهرتی برخوردارید؟ دوست دارید در آینده از شهرتی برخوردار باشید؟برای به این شهرت امروز چه باید بکنید؟

طبقه بندی ارزش ها

تمام ارزش ها در نظام ارزشی ما وجود دارند ولی از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند چون از کودکی هر یک از ما تجربیات متفاوتی را داشته ایم.

در ادامه لیست ارزشها را آورده ایم و شما می توانید از خودتان سوال بپرسید که کدام یک از آنها از درجه اهمیت بالاتری برای شما دارند؟

در این لیست 10 مورد از مهم ترین ارزش های فردی خودتان را اولویت بندی کنید.اگر موردی وجود دارد که در این لیست نیست و جزو ارزش های شما می باشد آن را اضافه کنید.

نوشته : دکتر لری آیزنر